روایتی از او . . 🌱 ؛
امده بود مرخصی ..
پدرش بهش گفت : نرو ؛ بمان!
گفت : نمیشه
باید برم مسئولیت دارم ..
هیچ وقت نمیگفت اونجا چیکار میکنه و مسئولیتش چیه ؟
تا اینکه پدرش فهمید فرمانده هست!
هیچ وقت مقام براش مهم نبود
چه سرباز چه فرمانده ..
او کار خودش را میکرد( :
شهید_مصطفی_صدرزاده
خاطرات
شهیدانه
خانواده_شهید
🌿⃟🖇️❤️💚