بعــد از شــهادت اصغر، ابراهيــم را ديدم كه با صداي بلنــد گريه ميكرد.
ميگفت: هيچكس نميداند كه چه فرماندهاي را از دست دادهايم، انقلاب ما
به امثال اصغر خيلي احتياج داشت.
اصغر در حالي كه هنوز چهلم بردار شهيدش نشده بود توفيق شهادت را در
ظهر عاشورا به دست آورد.
ابراهيم براي تشييع به تهران آمد و اتومبيل پيكان اصغر را كه در گيلان غرب
بــه جا مانده بود به تهــران آورد. در حالي كه به خاطر اصابت تركش، تقريبًا
هيچ جاي سالم در بدنه ماشين نبود!
پس از تشييع پيكر شهيد وصالي سريع به منطقه بازگشتيم. ابراهيم ميگفت:
اصغر چند شب قبل از شهادت، برادرش را در خواب ديد.
برادرش گفته بود: اصغر، تو روز عاشورا در گیلان غرب شهيد خواهي شد.
روز بعد بچه هاي گروه، براي اصغر مجلس ختم وعزاداري برپا كردند. بعد
بچه ها به هم قول دادند كه تا آخرين قطره خون در جبهه بمانند و انتقام خون
اصغر را بگيرند.
جواد افراســيابي و چند نفر از بچه ها گفتند: مثل آدم های عزادار محاســن
خودمان را كوتاه نميكنيم تا صدام را به سزاي اعمالش برسانيم
🌷رفیق شهیدم 🌷
ادامه دارد@shahid_gomnam15