(6)؛ روزگار ما خوب روزگاريست،روزگاري كه همه چيز با شعار معنا ميابد،شعار اصل است ولي عمل به شعار فرع،همه و همه چيز ما شعار شده است.در و ديوار شهر بوي شعار ميدهد ولي در ميان شهر من بويي از آن شعار ها نيست.شعار ميدهيم،با افتخار هم شعار ميدهيم،شهرداري هم بنر هاي زيبايي نصب ميكند ولي بوي اين سخنان نوشته روي ديوارها را نميتوان احساس كرد. شعار شهدا چه بود! چه چيزي بود كه حسين فهميده را به زير تانك فرستاد؟چه بود كه بوي خون را در ميان شلمچه همچون دريايي خروشان به راه انداخت؟چه بود كه در كربلا آن حماسه را آفريد؟چه بود شعار شهدا؟شهدا براي سرگرمي ما شعر نخواندند آنها شعار دادند براي افق آرمان هاي ما البته اگر واژه ي آرمان از ياد ما نرفته باشد،كاش هنوز هم بدانيم كه شهادت ارزش است.براستي شهداي هم سن و سال من براي آينده شان حساب باز نكرده بودند كه به زير توپ و تانك رفتند و در گرماي شلمچه و در تشنگي فكه ياحسين(ع)گفتند؟ بياييد كمي به زندگي مان نگاه كنيم،به روزگارمان و ببينيم آن شهيد گمنام از من چه ميخواست؟