شهید بروجردی آن زمان که کم سن و سال بودنزدیک ایام نوروز برای تماشای لباسهای نو دوستانش نزد مادرش میرود و از اینکه لباسهایش بیشتر از آنها نیست گله میکند. او چند بار به مادرش میگوید که لباس و کفش «نو» میخواهد اما مادرش به دلیل تنگدستی و مساعد نبودن اوضاع اقتصادی نمیپذیرد و ناراحت میشود. پس از آن شهید بروجردی در حالی که گریه میکرد به خواب میرود.
او در خواب امیرالمومنین (ع) را میبیند که از او میپرسند «پسرم چرا مادرت را که در تنگنا قرار دارد ناراحت میکنی؟ از این به بعد هرچه میخواهی از من تقاضا کن». این سردار شهید پس از آن تعریف میکند که از آن زمان تاکنون هیچ رغبت و تمایلی به مال دنیا پیدا نکردم
#شهید_محمد_بروجردی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@shahid_gomnam_fathabad
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•