" دیدار – شهید احمد کاظمی " ارادت عجیبی به ( ص ) داشت . در هر پست و مقامی بود مجلس عزای فاطمیه را بر پا می کرد . اما علت این همه عشق و علاقه : 🌸🍃اوایل سال 1361 در عملیات بیت المقدس در خدمت بودیم . در حین عملیات به سختی مجروح شد و ترکش به سرش خورد . او را به بیمارستان صحرایی بردیم ، اصرار داشت کسی نفهمد زخمی شده که روحیه نیروها خراب نشود . 🌸🍃از شدت خونریزی مدتی بی هوش بود . یک دفعه از جا پرید! گفت بلند شو ، باید برویم خط ! هرچی اصرار کردیم بی فایده بود 🌸🍃در طی راه از ایشان پرسیدم : " شما بیهوش بودی ، چه شد که یک دفعه از جا بلند شدی و ... 🌸🍃خیلی آرام گفت : وقتی توی اتاق خوابده بودم ، یک باره دیدم ( ص ) آمدند داخل اتاق !" 🌸🍃به من فرمودند چرا خوابیدی !؟ گفتم : سرم مجروح شده ، نمی توانم ادامه دهم ! ( ص ) دستی به سر من کشیدند و فرمودند : بلند شو ، بلند شو ، چیزی نیست ، برو به کارهایت برس ... ♥️ کانال و 👇👇 @shahid_hadi124