فاطمه جان وقتی در مدینه چشم به جهان گشودی آسمان به قدر عرش دامان گستراند... میدانی فاطمه جان، آسمان قلب بزرگی دارد که برای ارج نهادن مقام و منزلت تو تا عرش آغوش باز کرده است؛ آسمانی که به قدر درجه اخلاص ات تا بی انتهای وسعت دریا به بیکران اش رسیده است؛ اما بدان بی تو خورشید انوار تابناکش را در سیاهی فرو میبرد؛ اما خدا کند که خورشید بداند در طلوع اش توهم میتابی؛ که اگر این را بداند بدون شک هرگز غروب نخواهد کرد؛ آنموقع خورشید به رسم معرفت سایه از اهل زمین برمی دارد و فقط به روی بانوی نور ،فاطمه زهرا می تابد. چرا که خورشید از وجود نورانی مادر پرتو نور می گیرد.. صدیقه کبری "س" هر که آوازه تو به گوشش نرسیده باشد همانا که دل ش مرده است؛ چرا که بویی از عشق نبرده است. . و ای الگوی ایستادگی ، بانوی من ؛ تو در زندگانی ات در برابر باطل مقاومت کردی تا حق از میان نرود و اینک ما برای نامت جان فدا می شویم تا یاد مادرمان همیشه در میان بماند... زهرای اطهر"س" گل هایی که در ردای قدوم تو سبز می‌شوند و به تنفس صبح تو غنچه شکوفا میکنند... درحالیکه گلها بی یاد تو ریشه سست میکنند و بوی خوش عطرشان دیگر رنگ صمیمیت ندارد؛ و در حالی که باید عطر نونواری را در هوا بیافشانند ، هوایت را کرده اند.. دریا با آن همه وسعت به دوآتی بدل گشته که نویسندگان عالم دست به قلم شوند برای نوشتن از تو، هر آن دست به دوات آبی دریا ببرند برای اینکه نقش و نگارتو را بر تن کاغذ بنشانند، چرا که این بیکران آبی، آبهایش رابه رنگ آسمان درآورده و به وسعت آسمان وصال کرده ؛ چنان که گویی پیوندی آشنا با آسمان داشته باشد، به فرای خودش رسیده است ؛ تا همچنان جوهر از قلم بریزد و دست به قلمان عالمی از تو مادر بنویسند و نقش تو را در دلها نگاره زنند ... آخر میدانی خانم جان درخت ها که به آسمان سر کشیدند برای والای اسمت تا آسمان قد علم می کنند؛ حتی سرو های سربه فلک کشیده قلم شدند و برای نوشتن اسمت در آن بالاها تا فراز آسمان قد می کشند و بلبلان به جای چهچه بلبلآنه، نوای عاشقانه ای از مهر مادرانه را می سرایند و به آوازه سر می دهند.. ای اسوه نیکو؛ انهایی که در تکاپوی دوران اند و هرکدام در پی کاری هستند، وقتی اسم "مادر" در میان باشد چنان پا به کار می‌شوند که گویی بهر خدمتگزاری به تو آفریده شدند.. وهمانا دختران این زمانه اگرچه اسیر جغرافیایی تن اند، ولی برای به تو رسیدن الگوی برازنده، در آسمان ها ،بال درآورند و آزادانه در آسمانت پر کشیدند ... و آفتابی که حال مهر مادرانه دارد و گرما را به عمق قلب های سرد و بی روح می رساند؛ چراکه در آسمان ها هر صبح با دیدن چهره تو مادر امت در آسمان از پشت ابرها چهره باز میکند .. وابرها به پاس ورودت به بهشت ، به گستره شان وسعت می بخشند ؛ وقدوم سرشار برکت تو باران رحمت را بر سر زمینیان فرو می آورد؛ و با دلسوزی های مادرانه توست که عالم همه جانفدایت هستند؛ آخر میدانی شیرینی یاد تو کام دل ها را خوش میکند.. درحالی که قلب ها به نگاه لطف تو سیده النساء العالمین، چشم انتظارند تا نظری به کلبه خرابشان، خانه دل بیاندازی ؛ بانو جان نظری کن بر دل ما که درد و دل های ما با تو شده است ناگفته هایی که تمنا میکنند از حضرت عشق ،مادرم زهرا بگو.. شاید همی باید برای بیان این همه دلتنگی قلم در نهیم و بیشتر از بی بی بنویسیم.... 💌دلنوشته شماره 3⃣ ارسالی از اعضا... 🦋♥️🦋🦋♥️🦋🦋♥️🦋🦋♥️🦋 💚 کانال و 👇👇 @shahid_hadi124