#خاطرات_شهدا 🔮 تصادف وقتی فرزند کوچکم منا تصادف کرده بود، حاج حمید خانه نبود. ما با عجله او را با همان راننده به بیمارستان رساندیم. در بیمارستان راننده ماشین بسیار اضطراب داشت و خیلی ترسیده بود که الان حاج حمید چه رفتاری خواهد کرد. مخصوصا اینکه فهمیده بود #نظامی هم هست. حاج حمید سراسیمه وارد بیمارستان شد و با عجله حال منا را پرسید. راننده ماشین به طرف حاج حمید رفت تا هرکاری می تواند بکند،برای جبران این اتفاق انجام بدهد. حاج حمید فقط پرسید:شما همان راننده ماشینی هستید که تصادف کردید؟ برو ما از شما شکایتی نداریم. راننده خیلی تعجب کرد،حاج حمید به جای اینکه وقت خود را برای دعوا با آن راننده صرف کند،بیشتر به فکر منا بود. وقتی فهمید که حال منا خوب است و ضربه ناشی از برخورد ماشین سطحی بوده آرام گرفت. راننده دوباره به سراغ ما آمد و گفت: بگذارید من پول بیمارستان را حساب کنم. حاج حمید گفت:الحمدالله حال دخترم خوبه مشکلی نیست شما بروید. بالاخره آن روز به خیر گذشت و ما منا را به خانه بردیم. اما آن راننده، #شیفته_اخلاق حاج حمید شده بود،مرتب به خانه ما می آمد و با حاج حمید صحبت میکرد و از این اتفاق اظهار #شرمندگی می کرد. حاج حمید هم همیشه با مهربانی پذیرای اوبود. 🌹 شهید مدافع حرم سیدحمید تقوی فر 💚 کانال #شهیدهادی و #شهید_تورجی_زاده 👇👇 @shahid_hadi124