🍃🎀 وقت رمان📚 |محرم| «استاد محمد شاهی» شبِ‌اولِ‌محرم که می رسید؛همہ‌یِ‌مسجدِ امین‌الدولہ سیاه پوش می شد همہ‌ی‌مسجد‌ عزادار می شد.این سنٺ حسنہ‌ از گذشٺه‌ میانِ‌ما ایرانی ها بود.حتی در روایاتی هسٺ‌که‌امام رضا (ع)در اولِ‌محرم خانہ‌خود را سیاهـ پوش می کردند. ایشان‌سفارش‌می کردند: اگر می خواهید بر چیزی گریہ کنید بر حسین(ع)گریہ کنید. احمدآقا در این کار پیشقدمـ بود.حتی اگر دیگران‌می خواستند‌ این‌کار را انجام دهند،خودَش‌را بہ آنها می رساند و با تمام وجود مشغولِ‌سیاهی زدن‌می شد. یک سال‌را یادَم هست که احمدآقا نتوانسٺ‌برایِ‌اولِ‌محرم بہ‌مسجد بیایَد بچہ‌هایِ‌بسیج‌ومسجد مشغول‌بہ‌کار شدند و خیلی خوب همہ شبستان را سیاه پوش‌ڪردند. ظُهر بود که احمد آقا بہ‌مسجد آمد.جمع‌بچہ‌ها‌دورهمـ جمع‌بودَند. احمدآقا بی مقدمہ‌نگاهی بہ‌در و دیوار کرد و جلو آمد،بعد گفٺ:بچہ‌ها‌دسٺِ‌شما‌دردنکنه. امـّا بغضْ گلویَش را گرفٺه‌بود.او ادامہ‌داد:شُما افتخارِ بزرگی پیدا کردید.بچہ هاآقا امام حسین(ع)خودَش‌از‌ شما تشکر کردند. برخی از بچہ‌هابہ‌راحتی از ک نارِ این جملہ‌گذشتند، اما مَن‌که‌حالاتِ‌ایشان‌رامی دانستَم خیلی به این جملہ‌فکر کردم. احمد آقا توسل‌بہ‌اهل‌بیٺ(علیهمُ‌اسلامـ)خصوصا ڪشتی نجاتِ‌آقا اباعبدالله(ع) را بہ‌بهترین‌وسیلہ‌برایِ‌تقرب‌بہ پروردگار و محوِ گناهـان‌می دانسٺ.برایِ‌همین‌بہ‌بنده امر می کرد که برایِ بچہ ها مداحی کنم. هربار که به زیارَت حضرٺ عبدالعظیم حسنے(ع)می رفتیم..؛بہ‌من‌مےگفٺ:همین‌جاروبہ‌رویِ‌حرم بنشین و برایِ‌بچہ‌ها بخوانْ. در دسٺ‌نوشته‌هایِ‌احمد آقا بہ این امر مهم بسیار سفارش شده. حتی توصیہ‌می کرد که‌ برایِ‌ ازبین رفتنِ‌تاریکی قلب و روح، متوسل‌بہ‌شهید کربلا شوید. در یکی‌از‌متن‌هایِ‌بہ‌جا مانده در دفٺرِ خاطراتِ احمد آقا درمورد امام حسین(ع)آمده: " در روز اربعین وقٺی به هیئت رفتم در خودم تاریکی می دیدم .مشاهده کردم قفسی در اطراف من ایجاد شده و زندانی شده‌ام! امـا وقٺی‌سینہ‌زنی وعزاداری آغاز شد مشاهده کردم که قفس از بین رفت این همـ از کراماتِ مجلسِ سیدالشهداء(ع)اسٺ." بار ها شنیده بودم که می گفت: در مجلسِ‌عزای سیدالشهدا(ع)نوری وجود دارد که منشأ آن حرم مطهرِ آقاسٺ. در این مجالِس گویی خود حضرٺ در کنار می ایستد و میهمانانِ خود پذیرایی‌می کند. بہ قلــم🖊: گروه‌فرهنگےشهیدابراهیم‌هادے ☺️ ••@shahid_hadi99 •• 🍃🎀