🌱❤️🌱❤️🌱 ❤️🥀 🌱 (۱۵) 💼مدرسه که رفت، نگذاشتم دنبال این کارها (۱) برود. هرچند گاهی نمی‌شدم و تابستان‌ها با برادرهایش می‌رفتند سراغ بساط کردن. بعضی وقت‌ها هم با من می‌آمد و می‌رفت پشت بلندگو و مکبر می‌شد. ✨بعد که برمی‌گشتیم خانه، را روی دوشش می‌انداخت و روسری‌ام را می پیچید دور و می‌ایستاد به نماز. به هرکدام از خواهر برادرها هم یکی از خوراکی‌هایش را می‌داد و بچه‌ها می‌شدند پشت سرش... ادامه دارد... ✍در محضر مادر معزز 🖥جنت فکه ------------------------------- پ.ن : ۱) بساط باقلوافروشیِ حاج اصغر که در قسمت قبل گفته شد. @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹 🌱❤️🥀🌱❤️🥀🌱❤️🥀🌱❤️🌱