بسم الله الرحمن الرحیم خاطرات سراسر عشق،سردار شهید کتاب :مهتاب خین قسمت(124) چلویی،به فاصله کمی بعد از استقرار قطعی عملیاتی،از طرف محمود شهبازی رسما به عنوان مسئول واحد تدارکات سپاه استان همدان منصوب شد. -با عنایت به وسعت منطقه ای که برای عملیات آتی خودتان در نظر گرفته بودیدبا معضل کمبود نیروی رزمی چطور کنار آمدید؟ -قرار شد مناطق سپاه در هر شهرستان 10تا 15 نفر از کادرهای ورزیده شان را برای شرکت در این عملیات به منطقه بفرستند.منتها درست در گرماگرم شناسایی های خودمان بودیم که واقعه انفجار دفتر نخست وزیری و شهادت رئیس جمهورمان رجایی و نخست وزیر دکتر باهنر در هشتم شهریور سال 1360 اتفاق افتاد. -از انفجار نخست وزیری چطور با خبر شدید؟ -یادم هست روز هشت شهریور تازه از شناسایی برگشته بودیم و داشتیم استراحت میکردیم حوالی عصر بچه ها آمدند بیدارمان کردند،خیلی مضطرب بودند،گفتیم چه خبرشده؟گفتند مقر نخست وزیری منفجر شده،رادیو خبرش را تازه اعلام کرده. بدجوری ته دلمان لرزید،پرسیدیم آقای رجایی هم بوده؟جواب دادند:طوری که رادیو میگفت:ایشان وآقای باهنر هم در جلسه حضور داشتند ولی خوشبختانه آسیب جدی ندیده اند و مجروح شده اند.(۱) در نتیجه حمله ای که بنا داشتیم آن را در اواخر آذر 1360 اجرا کنیم،با وقوع این حادثه ناگوار،عملاً سه ماه جلوتر شروع شد. -یعنی فاجعه هشت شهریور باعث شد حمله را خیلی زودتر از موعد تعیین شده قبلی شروع کنید؟ -بله. -بازتاب شهادت رجایی و باهنر در جمع رزمندگان جبهه ی شما را می توانید توصیف کنید؟ -البته،منتها بنده ناگزیرم در اینجا یک گریز بزنم به وضعیت خودمان در آن روزها.اولاً از اواسط مردادماه سال 1360 مسئولیت فرماندهی نیروهای سپاه همدان در این جبهه،مجدداً به بنده محول شد. بعد از فاجعه هشتم شهریور،حوالی همان روز آقای بروجردی تلفنی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱.در واقع خبر شهادت رجایی و باهنر را تا صبح روز بعد-نهم شهریور1360-رسماً اعلام نکردند،روز نه شهریور،در بخش خبری ساعت هشت صبح رادیو ایران بود که خانم عاتقه صدیقی،همسر شهید رجایی در آغاز خبر بامدادی رادیو با لحنی گریان گفت:به من تسلیت بگویید و... آنجا بود ما فهمیدیم که رجایی وبا هنرشهید شدند. خاطرات سراسر عشق , شهیدحاج حسین همدانی :مهتاب خین کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا) http://eitaa.com/joinchat/1518075916C941fff5a2b صفحه197