مینمايد . نگاه و نضر آناني كه در اين ميان در ميذان حدوث واقعيات آن حضور داشته و در اعماق آن غوص كرده اند ، نه تنها سخن اول و بلامنازع به شمار مي آيد ، كه بررسي ها و پژوهش ها ي ديگر بر اساس آن قوام و اعتبار مي يابد . از اين رو ، صرف نگاه سياسي ، نظامي يا اقتصادي به جنگ داشتن و اظهار نظر در اين باره ، ناكافي ودر درك ماهيت جنگ نا كام خواهد ماند .
در حقيقت ثبت و شرح مقطعي خاص و حساس و پر ماجرا از تاريخ اين مرز و بوم ، بايد به يمن همت و شهادت كساني انجام گيرد كه خود تلخ و شيرين و هيبت و هول آن واقعه عظيم را درك و وجدان كرده اند و اين مهم آن گاه مقدور و ممكن خواهد شد كه همه مشاهدات و اطلاعات شاهدان و آگاهان به رخدادهاي جنگ ، چه در جبهه و يا پشت جبهه ، بي هيچ دريغ و درنگي از صورت ذهني خاطر آنان ، ثبت و روايت مكتوب شود .
آيا جز اين است كه در پرتو معاني بلند و حقايق گونه آن دوران ، وجدان هاي بيدار نسل هاي آينده ، آتيه خود را در دنباله ميراث روشنگر گذشته خواهند يافت و به آن همه فداكاري ، به ديده تحسين و تعظيم خواهند نگريست و انديشه و سيره نسلي مقاوم و مردمي سر افراز را فرا راه خويش قرار خواهند داد؟
نكته قابل توجه اين است كه به رغم شمار فراوان خاطرات منتشر شده – كه بالغ بر صدها جلد كتاب و هزاران قطعه خاطره است – بيشتر خاطرات جنگ هنوز در سينه و خاطر ه رزمندگان چونان رازي سر به مهر ، نهفته و بسياري از آن شاهدان و رازداران ، در خاك خفته اند و گوش ما از شنيدن خاطرانت آنان محروم مانده است . اين پرهيز از خود گويي و خود نمايي حتي در خاطرات منتشر شده ، ويژگي عامي است كه كاملا شايان توجه است . نويسندگان خاطرات از خود چيزي نمكي گويند ، مگر در مواردي اندك شمار و خاطرات آنان عمدتا شرح رفتار و كردار جمع رزمندگان است .
به عبارت ديگر مي توان گفت «من» راوي و خاطره نويس جنگ ، برخلاف ساختار واقعي خاطرات ، بروز آشكار ندارد ، بلكه در سيرت و سيماي جمع و «ما»ي رزمندگان ديده مي شود و نويسنده وقتي به شرح حال ديگران مي پردازد ، گاه و بي گاه نيز از خود ياد مي كند .
لازم است كه در اين زمينه كارهاي فرهنگي صورت گيرد كه رزمندگان دفاع مقدس به راحتي بتوانند از خود نقل نماييند و اين را به حساب ريا و خود نمايي نپندارند ، بلكه نشان دادن موضوع اصلي ميادين نبرد و انتقال آن تجارب به آيندگان مد نظر قرار گيرد .
ما در خاطرات به دنبال كشف و نقل همه ابعاد پديده جنگ هستيم و گزينشي كردن خاطرات ممكن است در ترسيم آنچه اتفاق افتاده يا در ذهن ها و جان ها باقي مانده ، خدشه و تزلزل ايجاد كند . قصد ما تنزيه و تقديس جنگ نيست ، چه كسي است كه بتواند نفس جنگ را مقدس بداند ؟ جنگ پديده اي است زشت و غير انساني و جالب اينكه حتي خود رزمندگان هرگز نه به بعد جنگي جنگ ، بلكه به ارزش ها و روابط انساني و آرمان هاي پذيرفته شده غير خشونت بار آن توجه كرده اند و خاطرات آنها از عطر اين لطايف آكنده است .
با اين نظر حتي باز گفت تلخي ها جنگ از زبان مادري كه فرزندش را زير آوار بيرون مي كشد ، آموزنده است و از نشر آن نبايد نگران بود . پرهيز از انعكاس همه واقعيات جنگ ، ما را دچار تعارض خواهد كرد ، زيرا چهره واقعيت ها را نمي توان پوشاند . گام بعدي كه بايد براي نشر خاطرات جنگ برداشت ، اين است كه آن ها را اندك اندك از سيطره تصرف نهاد هايي كه نام تبليغاتي و نظامي دارند ، بيرون آورد . اين كار گرفتاريهاي دارد ، اما بايد آن را آغاز كرد ، دست كم مستلزم تمكين مراكز اسنادي جنگ به اين مهم است كه داشته هاي آنان امانتي ملي است و نه دارايي شخصي ، و تدوين قانوني كه بتواند امكان بهره مندي از آن ها را بصورت سامان مند فراهم آورد ، ضروري است .
#انواع_خاطره
#آموزش
@shahih_ketabi