🔴روزی که شانه‌های امام خمینی لرزید و اشک از چشمانش جاری شد! عکس اول را درآورد و گفت: این پسر اولم است. عکس دوم را گذاشت روی عکس اول و گفت: این پسر دومم محمد است، دوسال با «اولی» تفاوت سنی داشت. عکس سوم را آورد و گذاشت روی عکس محمد؛ رفت بگوید این پسر سومم …، سرش را بالا آورد، دید شانه‌های امام (ره) دارد می‌لرزد. امام (ره) گریه‌اش گرفته بود. فوری عکس‌ها را جمع کرد زیر چادرش و خیلی جدی گفت: چهار تا پسرم رو دادم که اشکت را نبینم. فاطمه عباسی ورده، مادر مكرمه شهيدان احمد، علی، یونس و محمد جوادنيا.