﴾﷽﴿ . روح‌الله برای نماز احترام زیادی قائل بود. یکبار مأموریت رفته بودیم جنگل. هوا خیلی خیلی سرد بود. روح‌الله براثر تمرینات و کارهای سختی که انجام داده بود، بدنش زخم شده و کمی لباسش خونی شده بود. شب وقتی همگی از شدت خستگی خوابمون برد، روح‌الله رفت توی آن سرما لباسش را درآورد تا هم بدنش و هم لباسش را آبکشی کند. یکی از بچه‌ها او را دید که از شدت سرما می‌لرزید و دندان‌هایش به هم می‌خورد. پرسیده بود: روح‌الله چیکار می‌کنی؟ تو این سرما لباستو چرا درآوردی. او هم جواب داده بود: لباسم نجس شده، میخوام نماز بخونم اشکال داره! ... ...•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @SHAHID_MOEZEGHOLAMI ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....