درد دل دختر سردار سلیمانی با پدرش
" سلام بابا جان
سلام عشق من
سلام قلب من
۳۷ روز از نبودنت میگذرد
۳۷ بدون اینکه صداتو بشنوم میگذرد
۳۷ روز نفسهاتو حس نمیکنم
۳۷ روز لبخندتو ندیدم
۳۷ روز مثل مثل آوارهها از در خانه سرگردانم
میگردم، اما پیدایت نمیکنم
من به روزهای نشنیدن صدایت عادت ندارم
من به روزهای بیتو عادت ندارم
منو تو تنها پدر و دختر نبودیم رفیق هم بودیم انیس و مونس هم بودیم همه جا با هم کنار هم بودیم.
حالا تو بگو من چه کنم؟ روزها بیتو نمیگذرن...
هنوز منتظرم در خانه را باز کنی و کیفت را بر زمین بزاری و منو صدا کنی
زینب؟! کجایی پس؟ من آمدم ... "