بسم الله الرحمن الرحیم
#خاطرات_حاج_حسین 🍃
"مهمان نوازی"
.....بعد از شهادت حسین نزدیکی های چهلم ایشون بود که قرار شد بریم خونه حسین.وقتی رسیدیم اونجا یه اتفاق بسیار جالب افتاد وقتی رفتیم اونجا پدرش هی اصرار می کرد که از این میوه ها بخورید. گفتیم حاج آقا صرف شده گفت نه این ویژه است این سفارش خود حسینه! برای شما خیار و شلیل سفارش داده. من خونه میوه داشتم میدونستم که شما قراره بیاید. صبح دیدم که خواهر حسین میگه خونه میوه داریم؟ من گفتم چطور مگه ؟ گفت خواب دیدم که نمازم رو خوندم، دیدم حسین اومد گفتش که آبجی خونه میوه داریم؟ برید میوه بگیرید خیار بگیرید شلیل بگیرید. من مهمون دارم آبروی من رو نبرید ها! بعد تو اون جلسه دوستم خطاب به مادر حسین گفت.«ایشون مسئول حسین بوده.» مادر حسین گفت : بار آخری که حسین رفت باهم بودید؟ گفتم آره حاج خانوم چطور؟ گفت یه دونه عکسه مال شماست! من اصلا یادم نبود همچین عکسی با حسین گرفتم . حسین از من کنار حرم حضرت رقیه (سلام الله علیها) عکس گرفت. و این هدیه ای بود که حسین به من داد.(فرمانده شهید)
••✬🌟❃✨✬✨❃🌟✬••
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
••✬🌟❃✨✬✨❃🌟✬••