نمى دانم چه حکمتى است بین آدمى زاد و دل!... گاهى دلى را به دست مى آورد، گاهى دلى را مى رنجاند و گاهى، دل تنگ مى شود!... آن قدر دل تنگ، که هیچ بهانه و هدیه اى، دلش را آرام نمى کند!...‌‌ به حضرت تان قسم! دل تنگ شده ایم!... طاقت از دست داده ایم و صبرمان، لبریز نه! سٓر رفته است!...‌ آقاجان سلام! دیده هاى مان فرش راهتان!...