🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 ❄️ فراموش نمی‌کنم یکبار زمستان بسیار سردی بود. با هم در حال بازگشت به خانه بودیم. 🌺 پیرمرد درشت اندامی مشغول گدایی بود و از سرما می‌لرزید. شاهرخ فوری کاپشن گران قیمت خودش را در آورد و به مرد فقیر داد. 💶 بعد هم دسته‌ای اسکناس از جیبش برداشت و به آن مرد داد و حرکت کرد. پیرمرد که از خوشحالی نمی‌دانست چه بگوید، مرتب می‌گفت : جَوون، خدا عاقبت به خیرت کنه. @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت پنجم 🔺 ✍ به نقل از مادر 🌹 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃