🕊
🚙داشتيم از خط به عقب باز ميگشتيم، «قائم مقامي» در كنارم بود و ميگفت: «نميدانم چه كردهايم كه خداوند ما را لايق شهادت نميداند.
گفتم : «شايد ميخواهد كه ما خدمت بيشتري به اسلام و مسلمين بكنيم.»
😔پاسخ داد: « نه من بايد شهيد ميشدم و الآن وجدانم ناراحت است. آخر در خواب ديده بودم كه شهيد مي شوم و امام زمان (عج) دستم را گرفته و به همراه خود ميبرد.»
✨در همين حال يك خمپاره ۱۲۰ كنار ماشين ما به زمين خورد و اين بنده ی عاشق به شهادت رسيد. هنگام شهادت لبخند بسيار زيبايي بر لب داشت كه همهمان را مسحور خود كرده بود. گويي مشايعت امام زمان (عج) او را چنين به وجد آورده بود.
راوي : محمد رضايي
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃