❤️🍃
📖برش اول
#شهید_نورعلی_شوشتری سرباز بود. در مسابقات تیراندازی ارتش اول شد. گذاشتندش گماشته پسرخاله شاه. راضی نبود. میگفت اوضاع خانوادهاش اصلاً خوب نیست و هیچ قید و بندی ندارند. از غصه مریض شد. چند روزی بازداشتش کردند.
گفتند: اگر اینجا بمانی، میبریمت گارد شاهنشاهی. زیر بار نرفت.
گفت: "دین و ایمانم را به هیچ قیمتی نمیفروشم".
فایدهای نداشت، او را انداختند بیرون… مادرش که فوت کرد، برگشت روستای ینگجه. مینیبوس خرید. از روستاهای اطراف مسافرها را سوار میکرد تا قوچان. هر روز به شاگردش میگفت: "اگر کسی نداشت، کرایه نگیر." همیشه ده پانزده نفری مهمانش بودند!
✨🕊
📖برش دوم
[شهید شوشتری] گفت: "یک لیست تهیه کن از خانوادههای فقیری که سرپرستشان توی درگیری با نیروهای انتظامی کشته شدهاند یا به خاطر قاچاق مواد مخدر اعدام شدهاند. میخواهم برایشان کمک بفرستم."
همه بهتشان زد. یکی یکی اعتراض کردند که اینها بچههای ما را شهید کردهاند و با نظام مشکل دارند و ....
اما نورعلی روی حرفش بود. گفت: "حالا سرپرستشان یک کار اشتباهی کرده، چه ربطی به خانواده آنها دارد؟! بچههای اینها که مجرم نیستند. اگر ما زیر پر و بال این خانوادهها را نگیریم جذب دشمن میشوند."
خودش هم به آنها سر میزد. پیگیر بود تا برای تحصیل بچههایشان مشکلی پیش نیاید. برایشان کتاب و لوازم التحریر میفرستاد.
📚نورعلی، نیمنگاهی به زندگی و خاطرات شهید نورعلی شوشتری
✍خبرگزاری تقریب
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🌹🍃