به یاد شهید محسن حججی
#دل_روشن #بخش_پنجم پدر خیلی ناگهانی رفت. من شهرستان بودم که پدر برای خداحافظی تماس گرفت و گفت: می خ
✍روایت همسر مکرم 📞مدام تماس می گرفت، ولی اصلا از موقعیت و این که مشغول چه فعالیتی هستند هیچ اطلاعی نمی داد، هر وقت هم در مورد اوضاع سوریه می پرسیدم می گفت: ✨خانم نگران نباش، همه چیز آرام و جایم خوب است. فقط یک مکالمه کوتاه در حد احوال پرسی بود. ✍روایت دختر بزرگوار شهید یادم می آید آخرین باری که با پدرم حرف زدم، به من گفت: «عربی یاد گرفتم، وقتی برگردم یادت می دهم» که آن تماس خیلی سریع هم قطع شد. ✍روایت پسر بزرگوارشهید پدر به ورزش خیلی علاقه داشت، ورزش اولش هم فوتبال و بعد از آن، والیبال بود. وقتی تماس می گرفت برای آرامش به ما می گفت: اینجا همه چیز امن و امان است و حتی داریم فوتبال بازی می کنیم. 🌹 ادامه دارد... @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein ❤️