از "ما" فقط می آید این سان استواری ها از پا نیفتادن میانِ بی قراری ها ما را مبادا ماندگی..ما بسترِ رودیم هر صبح و شب در ما شهیدانند جاری ها! در ما شکستِ سنگ ها رسمی تماشایی است ما را بنا کردند با آیینه کاری ها!... باران شبی از ما گذر می کرد،شاعر شد حک کرد روی زخم جنگل، یادگاری ها ما اهل پروازیم...بالاییم...در اوجیم حتی به هنگام فرودِ اضطراری ها... از پچ پچ داس و تبر، یک نکته فهمیدیم سرخ است آغاز تمامِ رستگاری ها!... ما صبحِ فرداییم، "رجعت" سرنوشت ماست ما را بپرسید از شبِ چشم انتظاری ها... سیده اعظم حسینی...شیراز