دعای عجیب پیامبر صلی اللّه علیه و آله وسلم
پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله وسلم با جمعی از مسیری میگذشتند. وسایل خورد و خوراک به همراه نداشتند لذا دچار گرسنگی و تشنگی شدند و به آب و غذا نیاز پیدا کردند. دیدند کسی دامی دارد، حضرت فرمودند: اگر امکان دارد به ما شیری بده. آن فرد خیلی بخیل بود، گفت: نگاهت به شیرهای داخل ظرفها افتاده؟ این برای شام ماست. نگاهت به شیر درون سینه گوسفندان افتاده؟ اینها برای صبحانه ماست؛ یعنی ما چیزی نداریم که که به شما بدهیم. رسول خدا از آن جا رفتند و به منطقه دیگر رسیدند از کسی دیگر تقاضا کردند. او گفت: هر چه میخواهید بر دارید. شاید هیچ یک از آنها پیامبر را نمی شناختند. به حضرت شیر داد و گفت: این چیزی نیست و یک گوسفند هم به حضرت داد.
گفت: این چیزی بود که در توان داشتم. اگر بیشتر میخواهید بروم از جای دیگر برای شما بیاورم. رسول خدا دعایی در حق این مرد و دعایی در حق آن مرد کردند. در حق اولی چنین دعا کرد: ﴿اللهُمَّ أكْثِرْ مالَهُ وُ وَلَدَه﴾ ؛ خدايا، مال و نسلش را زیاد کن و در حق دومی چنین به درگاه الهی عرض کردند: «خدایا به اندازه کفایت به او بده». اصحاب پرسیدند: برای آن که هیچ کمکی نکرد آن دعا را کردید و برای این فرد که این همه کمک کرد، این چنین دعا
می کنید؟ اشتباه نکردید؟ حضرت فرمود: ﴿إنَّ ما قَلَّ وَ کَفَی خَیْرٌ مِمَّا کَثُرَ وَ أَلْهَی﴾؛ مال کم و به اندازه کفاف زندگی، بهتر از مال فراوانی است که آدمی را مشغول و غافل گرداند. [۱]
----------
[۱]: الكافی، ج ۲، ص ۱۴۱.
[داستان های سمت خدا - ایوان مدائن، آینه عبرت - جلد ۲، صفحه ۳۰]