از تَسَلای دلآشوبیِ زینب به دمشق - گفته بودی که شبی باز تو گردی رَهِ عشق
گفته بودی که پس از یاریِ زینب به بلا - میبری بر سر دوشت تو مرا کرب و بلا
داده بودی تو مرا قول به بینالحرمین - روضهخوانی ز وفاداریِ عباس و حسین
کربلا رفتی و من را تو بهجا بنهادی - پس چه شد قول که بابا تو به طفلت دادی؟
باوفا، مرد وَ قولش، تو خودت میگفتی - وعده ناکرده وفا، رفتی و در خون خفتی
ای که دیدارِ رخ ماه تو شد رؤیایی - چه شد آن قول که گفتی ز سفر میآیی؟
همهشب تابه سحر من به تو میاندیشم - چه شد آن قول که دادی نروی از پیشم
ای به خون غرقه رخت جلوۀِ زیباییها - رفتی و بی تو من و مادر و تنهاییها
#دلتنگی💔
#آقاامیرمهدی
#دردانه _شهید_حاج_سعید_کمالی
@shahid_saeed_kamali