اولین شب یلدا زندگی مشترکمان بود. طبق رسم و رسومات شب چله آوردند آقا سعید سنگ تمام گذاشته بود... فردا آن روز پدرم گفت:« آقا سعید خیلی زحمت کشیدید این میوه ها خیلی زیاد با اجازه شما ببریم بین فقرا تقسیم کنیم.» سعید خیلی خوش حال شد؛اطراف مسجد جمکران خانواده مستضعف زیادی زندگی میکردند میوه های بسته بندی شده را بین آنها پخش کردیم. خیلی خوش حال بود که فقرا هم در شب یلدا سفره یشان خالی نیست... راوی: همسرشهید کانال‌رسمی|شهید‌سعیدکریمی🕊🤍 @shahid_saeedkarimi ‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌