دیگر شکی نداشت که به یک گنج واقعی دست یافته است. حتی اگر این عدد ربطی به سال کتابت نداشته باشد، باز کاغذهای پاپیروس و اوراق پوست آهو ثابت می کرد که قدمت این نسخه ی خطی بیشتر از آن است که بشود تصوری از آن داشت. کشیش جان تازه ای گرفت. شروع کرد به ورق زدن اوراق. بوی کهنگی کتاب را استشمام می کرد؛ کتابی که باید به هر شکل آن را به چنگ می آورد، اما در عین حال نباید در برابر مرد تاجیک، هیجانی از خود بروز بدهد. بروز هر نوع هیجان و کلامی تأييد آميز، معامله ی او را با غریبه دچار مشکل می کرد. غریبه نیز در همان حال داشت فکر می کرد که دوستش درباره ی قیمت صد هزار دلاری کتاب اغراق نکرده است؛ زیرا می دید که کشیش چگونه اوراق کتاب را لمس می کند و با هیجانی خاص به آن می نگرد. (ع) (ع) بریده_کتاب ✅پاتوق کتاب شهیده زینب کمایی @maghar98