💎 (۵۵) 🍀(ره) 🍁 همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۷۹ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊آخرین دیدار حاج قاسم با سیدحسن نصرالله ص ۸۳ 🔹️حاجی از بیروت به دمشق برگشت. شخص همراهش می گفت که حاجی فقط ساعتی با سیدحسن دیــدار کـرد و خداحافظی کردند. 🔹️حاجی اعلام کرد امشب عازم عراق است و هماهنگی هایی انجام شود. سکوت شد. یکی گفت: »حاجی اوضاع عراق خوب نیست، فعلا ً نروید! 🔹️حاج قاسم با لبخند گفت: »می ترسید شهید بشوم!« باب صحبت باز شد و هرکس حرفی زد: » که افتخار است، رفتن شما برای ما است! 🔹️حاجی هنوز با شما خیلی کار داریـم.« اما حاجی رو به ما کرد و دوباره سکوت شد. خیلی آرام و شمرده شمرده گفت: »میوه وقتی می رسد، باغبان باید بچیندش. 🔹️میوۀ رسیده اگـر روی درخـت بماند، پوسیده می شود و خودش می افتد!« بعد نگاهش را بین افراد چرخاند و با انگشت به بعضی ها اشاره کرد: »این هم رسیده است، این هم رسیده است... .« ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛