(۱۵) 🔹️خستگی ناپذیر 💠با تکه نان خشکیده و مقداری آب سر می کرد. روزی به او گفتند:《آشیخ!عمامه ات را بردار که مزاحم کارت نشود‌》 گفت:عمامه کفن من است و حاضر نیستم آن را بردارم. آن قدر کار کرده بود که عمامه سفیدش تقربیا سیاه شده بود.💠 ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛