✍...هفده سالش كه شد ازدواج كرد; با دختر خاله اش. عروسيش خانه پدرزنش بود; توى برّ بيابان. همه را كه دعوت كرده بودند، شده بودند پنج شش نفر. خودش گفته بود «به كسى نگوئيم سنگين تره!» 🍀همسايه ها بو برده بودند محمد از رژيم خوشش نمى آيد. مى گفتند «پسر فلانى خراب كاره» عروسيش را ديده بودند. گفته بودند «ازدواجش هم مثل مسلمون ها نيست.» 📚منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | عباس رمضانی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊