🍀تلخ ترین روز زندگیم
✍آخرین عکس در کنار هم در سنگر، یکی دو روز قبل از شهادت
💠شب بعد از #شهادت مصطفی کاظم زاده در ساعت 4:45 دقیقه پنجشنبه 22 مهر 1361 در سومار، تلخ ترین اوقات حیاتم بود.
یکه و تنها در سنگر، تا صبح فقط گریستم، سوختم و سوختم.
حتی اجازه ندادم سلیمانی همسنگرم (فردا صبح به #شهادت رسید) به سنگر بیایند.
فقط تا صبح با مصطفی حرف می زدم.
💠لحظه ای که پلکهایم بر هم می رفت، مصطفی را می دیدم و خوشحال می شدم هرآنچه از عصر تا حال دیده ام، کابوسی بیش نبوده!
💠به محض این که جلو می رفتم تا در آغوش بگیرمش، از خواب می پریدم و می فهمیدم الان خواب است و کابوس، نه آنچه عصر اتفاق افتاد.
💠و امروز جمعه بعد از شهادت مصطفی، سخت ترین، تلخ ترین و ... روز زندگی ام بوده و هست و خواهد بود.
💠از همان لحظه تا امروز فقط ذکرم این بود که کاش نبودم!
غافل از اینکه 37 سال است محکومم به ماندن.
🦋سه درد آمد به جانم هر سه یکبار
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره داره
غم یار و غم یار و غم یار
✨اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا✨
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊