🔵
#داستانک (واقعی)📚
♻️مسابقات فينال بود، چند نفر از رقیبا با هم مبارزه میكردن. نوبت به عباس رسيد. چند بار اسمشو براى مبارزه خوندن، امّا اون حاضر نشد.
🎗تا اين كه دست رقيبش رو به عنوان برنده مسابقه بالا بردن.
♨️نگران شدم به خودم گفتم : «يعنى عباس كجا رفته؟»
🍂داشتم دنبالش میگشتم که نگام بهش افتاد، داشت وارد سالن میشد. جلو رفتم و گفتم : كجا بودى؟؟ اسمتو خوندن نبودى😕
☑️گفت : وقت
#نماز بود،
#نماز از هر كارى برام مهمتره. رفته بودم
#نماز جماعت...
☑️اينقد
#نماز اول وقت به جماعت، براي شهید عباس حاجی زاده مهم بود كه بعد از شهادتش وقتی وصيت نامهاش رو خونديم نوشته بود :
🌹✨برادران و خواهران عزیز اگه خواستین خود سازی کنین، از نماز کمک بگیرین، البته نماز اول وقت توی مسجد به خضوع و خشوع و از روی صبر.✨🌹
📚منبع : [ستارگان خاكى، ص219]
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅
@shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊