✍در قم طلبه بود ، با شهید میثمی هم حجره بودند. مصطفی یک عاشق واقعی بود ، سه شنبه ها با دوستانش با پای پیاده عازم جمکران بود. وقتی مریض شد ، برادرش به دیدنش آمد ، وسایلش را جمع کرد تا به اصفهان برگردند ، یک کیسه لباسهای کارگری داشت. از دوستانش پرسید ، این ها چیست؟! گفتند ، مصطفی روزهای آخر هفته در کارخانه گچ کار میکند و مزد آن را به آیت الله قدوسی میدهد تا به شهریه طلبه های متاهل اضافه کند... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊