روایتگری شهدا
#وصیت_شهید از شما عاشقان شهادت می خواهم که راه این شهیدان به خون خفته را ادامه دهید . هیچ گاه از
در سال ۱۳۴۷ در آبادان به دنیا آمد . به اصرار مادر بزرگش نامش را میترا گذاشتند ، اما بعدها که بزرگ شد به نامش اعتراض کرد و می گفت ، دوست دارم نامم زینب باشد و همه را وادار می کرد تا به او زینب بگویند . یک روز که روزه گرفته بود ، دوستانش را برای افطار دعوت کرد و رسمأ نامش را به زینب تغییر داد . دختری صبور ، اهل نماز ، قرآن و روزه بود و بیشتر در کارهای خانه کمک می کرد . بعد از انقلاب به خاطر پیام امام ( ره) ، روزهای دوشنبه و پنجشنبه هر هفته را روزه می گرفت و برنامه خودسازی داشت و تصمیم داشت برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه برود تا بیشتر به علوم اسلامی آشنا شود . با شروع جنگ و بمباران آبادان و دستور تخلیه شهر ، به همراه خانواده به اصفهان رفتند . هفته ای یکبار به زیارت شهدا می رفت و ساعت ها در کنار مزار می نشست و قرآن و زیارت می خواند . عضو بسیج مسجد بود و کار فرهنگی انجام می داد و بارها از سوی ضد انقلاب تهدید شده بود . سرانجام در اول فروردین ۱۳۶۱ ، به دلیل حجاب و فعالیت های مذهبی هنگام بازگشت از مسجد ربوده شد . منافقان آنقدر گره چادرش را کشیدن تا خفه شد و در سن ۱۴ سالگی ، به شهادت رسید . بعد از ۳ روز پیکر غرق به خونش پیدا شد و با چادرش در گلزار شهدای اصفهان ، همراه با شهدای عملیات فتح المبین تشریح و به خاک سپرده شد... ( میترا ) 📕 سایت مشرق 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷