در کوچه ها برای خودت گریه می کنی یک عمر پا به پای خودت گریه می کنی سی سال می شود که تو در هیات دلت با ذکر روضه های خودت گریه می کنی تنها خودت برای خودت سینه می زنی در محضر خدای خودت گریه می کنی سیلی چرا؟ هجوم چرا؟ ناسزا چرا؟ با این چرا چرای خودت گریه می کنی باتوفقط نه شهر،که این خانه خائن است از بخت بی وفای خودت گریه می کنی این روضه های لخته شده داغ مادر است با تشت در بلای خودت گریه می کنی تشت وحسین وزینب و،ذهنت کجا پرید؟ با یااخا اخای خودت گریه می کنی : نوڪر‌ ز‌ نامِ‌ صاحب ‌خود،‌ شأن ‌می برد منت ‌خداي ‌را که ‌ _حسن شدیم سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير،