✍سالروز شهادت سرباز ولایت سردار شهید مهدی پور استرآبادی... 💢ماجرای مهمان ویژه حضور حاج قاسم به روایت خواهر شهید... 🔹مهدی برای سرکشی به بابا یه روز اومد خونه احساس کردم یه چیزی می خواد بگه گفتم مهدی چه خبر گفت حمیده حقیقتش ما یه مهمون ویژه داریم قراره بیاد خونمون شما میای کمک گفتم باشه حالا مهمونت کیه گفت حاج قاسم سلیمانی خوشحال شدم گفت یه روز حاج قاسم اومد گفت مهدی من می‌خوام بیام خونت ولی فکر کردم شوخی می‌کنه من جدی نگرفتم. 🔸روز مهمونی وقتی حاج قاسم به خونه مهدی اومد با تعجب یه نگاهی به خونه انداخت و گفت فقط همین سه تا اتاق داری مهدی رو کرد به حاجی خیلی خودمانی گفت حاجی یکیشم زیادیه همین بسه برای زندگی دلش خیلی برای این دنیا خوش نبود گویا می دانست رفتنیه... 🔹بعد از صحبت هایی که با هم داشتند رو کرد به مهدی گفت بابات کجاست حاج قاسم گفت مهدی من بخاطر تشکر از بابا اینجام یکی رو بفرست بابا رو بیار مهدی رفت بابا رو با خودش آورد بعد از حال احوال پرسی و بغل گرفتن بابا و بوسه بر پیشانی ایشان و تشکر فراوان از پدر تعریف های حاج قاسم رو به بابا شروع شد. 🔸از دلاوری ها و شجاعت و نترس بودن مهدی در دوران دفاع مقدس و چند نکته کلیدی که یادمه این بود که بابا جان مهدی بارها و بارها با مرگ دست و پنجه نرم کرده و بارها تا مرز شهادت پیش رفته ایشون شهید زنده اند حالا تعریف از حاجی از آنجایی که مهدی خیلی دوست نداشت که کسی ازش تعرف کنه سرش را انداخته بود پایین بابام رو کرد به حاج قاسم و گفت خدا خواسته مهدی زنده بمونه و خدمت بیشتری به اسلام بکنه... @shahidan_kerman