【 ݥڪٺݕ‌ۮࢪس‌شۿۮݳ🇵🇸 】
عڪسے ڪھ باعث تحول ¹⁸⁰ درجھ شد 🙂🧡
#7 حسم دگࢪگون شدھ بود . گفتم خدایا چࢪا اینطورے شدم؟ بھ عڪس نگاه ڪردم گفتم تو ڪے هستے؟ چرا اینقدر آرامش میدے به آدم؟ چرا حال منو اینطورے ڪردے؟ .... خیلے برام عجیب بود انگار عڪس باهام حرف میزد 🙂🍀 رفتم اینترنت اسم شھید رو جست‌وجو ڪردم عڪس و خاطرات رو آورد بالا. هر عڪس جدیدے ڪھ از شھید میدیدم بیشتر جذب میشدم بیشتر علاقھ‌ پیدا میڪردم برا تحقیق راجبش ✨♥️ یھ حس خیلے قشنگے داشتم ڪھ واقعا قابل توصیف نیست .زندگینامھ رو خوندم یھ سرے خاطرات رو خوندم عڪس هارو نگاه ڪردم و علاقھ‌مند شدم بھ سیرت و شخصیت شھید 🖇🦋 بھ حرف دوستم اعتماد ڪردم. بھ عڪس نگاھ ڪردم گفتم ببین نمیدونم چم شدھ نمیدونم چرا دارے باهام اینڪارا رو میڪنے ولے اگر واقعا تو زندھ‌اے و میتونے بهم پیام برسونے بسم‌اللھ .... من رو بھ این نتیجھ برسون 🙂💙 من تورو انتخابت میڪنم ولے فقط بخاطر اینڪھ بفهمم این حرفا راستھ یا نھ.... خلاصھ بھ دوستم گفتم اینو انتخاب ڪردم و دیگھ اونم زیاد پیگیر نشد 😊 دیگھ شھید ڪار خودش رو ڪرده بود. این رو بعد ⁴ سال فرستاد تو راهم تا یھو بشھ یھ رابط ڪھ عڪس شھید رو بم نشون بده و بره..... دقیقا حس شب همون روز رو یادمھ 🌙 خوابم نمیرد هر ڪارے میڪردم چهرش از جلو چشام نمیرفت . انگار میخواست با عڪسش بهم بفھمونھ دارم میبینمت . مےتونستم این رو از درون حس ڪنم. داشت منو نگاھ میڪرد حواسش بهم بود 🌥✨ نمیتونستم چشامو ببندم . فورا چهرھ شھید میومد جلو چشام . سریع رفتم سراغ گوشیم و دوبارھ نگاھ ڪردم عڪسشو 💫🌻 گریم گرفت . گفتم چیڪار دارے میڪنے با من؟؟؟ چرا منو اینطورے ڪردے؟؟؟ چرا یھ لحظھ هم از یادم نمیرے؟؟؟ بھ عڪس نگاھ ڪردم و برا اولین بار گریھ ڪردم 💔 تو قلبم آشوب بود . نمیدونستم حسم خوبھ یا بد . مجھول الحال بودم . یھ حال ناشناختھ 🙃🍂 با گریھ خوابم برد . فردا صبحش چشامو باز ڪردم گوشیمو روشن ڪردم. هنوز عڪس شھید.... و دوبارھ اون آرامش همیشگے🌸✨ ناخودآگاھ لبخند نشست رو لبم . نگاهم خیلے صمیمانھ و پر از حس خوب بود . بازم یھ نگاھ متفاوت .... چند روز اول فقط درگیر عڪس و خاطرات شھید بودم . خودمم نمیدونستم دارم چڪار میڪنم فقط اینو میفهمیدم ڪھ وابستھ شدم..... وابستھ بھ چے؟ بھ ڪے؟ بھ ڪسے ڪھ وجود نداشت؟ نمیدونم فقط میدونستم ڪھ نمیتونم شھید رو از یادم ببرم انگار سال‌ها بود این شخص رو میشناختم . یھ حس آشنایے ، یھ حس صمیمیت ، یھ حس برادرانھ .... من برادر حقیقے ندارم . اون موقع رو یادمھ ڪھ میفهمیدم نگاهم بهش بد نیست یھ نگاھ متفاوتھ حس میڪردم برادر من اینھ . برادرے ڪھ هیچ ڪس از داشتنش غیر من و خدا و شھید خبر نداشت 🙂🌱 نم نم اطلاعاتم راجب شھید و زندگیش رفت بالا . هرروز اطلاعات بیشتر وابستگے هاے بیشتر علاقھ بیشتر..... شھید من رو جذب میڪرد بھ خودش . یھ چیزے میگم شاید عجیب باشه ولے انگار من و شھید تو یھ راستا بودیم پر از آدم . من هے شھید رو پیدا میڪردم و میرفتم سمتش اما اون رو دوبارھ گم میڪردم . ڪم ڪم از شھید نشونھ میدیدم ڪھ میگفت بیا من اینجام بیا دنبالم منم همش میرفتم جلوتر.... همین اشارھه‌هاے شھید چیزے بود ڪھ خودم میرفتم دنبالش تا برسم بهش . خودم رفتم دنبال دین . رفتم تحقیق ڪردم اسلام چیھ شھید چیھ خدا ڪیھ راه درست چیھ اصلا حجاب چیھ؟؟؟ فڪر میڪردم شھید رو میتونم تو اینا پیدا ڪنم 🙃🕊 شھید من رو مثل یھ آهن‌ربا متصل میڪرد بھ اینا . بخاطر شھید میرفتم تحقیق میڪردم اطلاعاتمو میبردم بالا و هرروز بیشتر از دیروز بھ این راھ علاقھ پیدا میڪردم 💚 این تحول رو تو خودم احساس میڪردم . وقتے میرفتم بیرون اصلا نمیتونستم دیگھ بھ پسرا نگاھ ڪنم فورا چھرھ شھید میومد جلوم . نمیتونستم با رفقام مثل قبل ڪیف ڪنم . نمیتونستم مثل قبل تیپ خفن بزنم . نمیتونستم مثل قبل اونقدر احساس آزادے و بیشخصیتے ڪنم. حجابم هنوز درست نبود اما ڪم ڪم میفهمیدم ڪارام اشتباھ بودھ ڪم ڪم آگاھ میشدم بھ شناخت راھ درست بھ شناخت خدا 💕 ڪم ڪم علایقام تغییر ڪرد . حجابم هے بھتر میشد بیشتر بھ خدا و شھدا و دین علاقھ‌مند میشدم . این تغییرات رو خانواده متوجھ میشدن میگفتن حالت خوبھ دختر؟ چتھ اینقدر تو خودتے؟ چرا دیگھ بیرون نمیرے ؟ چرا دیگھ سرد شدے؟ فقط میگفتم خوبم چیزیم نیست.... هر روز آگاھ تر از دیروز .... ڪم ڪم اعتقادات از درون درست شد حجاب ظاھر درست شد ڪارهاے بدم ترڪ شد پارتے و مهمونے مختلط ڪنسل شد ارتباط با اون دوستام ڪنسل شد ⁸⁰⁰⁰ و خوردھ‌اے شمارھ پاڪ شد حساب ڪاربرے ها پاڪ شد نگاھ هاے بد ترڪ شد ..... از اینجا بھ بعد من پامو گذاشتم تو راھ و سبڪ جدیدے از زندگے ڪھ خودم با جون و دل انتخابش ڪرده بودم ....