اول مخالفت کن بعد تهدیدت که کردن قبول کن. _باشه حله... ولی مدارکی رو که باید بدم بهشون خطر نداره؟ _نه مدارک اصلی نیست و مهم نیستند ولی اونا تا بخوان صحتشون رو تشخیص بدن ما ردیابیشون میکنیم. بچه ها همه جوره دور اطرافت هستند و هواتو دارن و مراقبت هستن ولی خودت هم خیلی احتیاط کن اونا عادت ندارن به کسی رحم کنن _بله با دزدیدن روجا متوجه شدم _ان شاالله که همه چیزه عالی پیش میره _ان شاالله سر صبح خمارخواب بود که گوشیم زنگ خورد نازنین بود بی جواب گذاشتم نیم ساعت بعد صدای زنگ آیفون بود که با دیدن نازنین پوزخندی بهش زدم در رو باز کردم و به محض ورودش با کیفش تخت سینه ام زد و هجوم حرفاش رو به طرفم شلیک کردم _مگه اومدی سفر که همش خوابی ؟ حالا کارت به جایی رسیده که تلفن منو جواب نمیدی؟ پاشو یه موقعیت عالی به دست اومده باید بری خونه دایی! نگاه خیرش رو که دیدم گفتم _خب بعدش چی...؟ مهمونیه؟ _اره تو هم مهمون ویژه ای پاشو لباس بپوش وقت نداریم باید بری اونجا و از تو کیف حاجی مدارکی رو کِش بری بیاری _بررررم دزدی؟ _ننننه برو قرض بگیر بعد دوباره بهش پس میدیم محمد اصلا حالیت نیستا کجایی؟ تو چه موقعیتی هستی؟ تو اصلاً حقء حرف زدن نداری فقط باید کاری رو که بهت گفته میشه باید بدون چونو چرا، سوال،جواب انجام بدی...