میدانستند شهادت ، اوج تعالیِ
انسان است ؛ برترین کامیابی ،
بزرگترین پیروزی ، والاترین مقام . .
و برای رسیدن به آن ، از خود شروع
کردند . کمر همت بستند و با جدیت
تمام پای در میدان مبارزه با نفس
گذاشتند . زشتی گناه و معصیت را
شناختند و از خود دور کردند .
تلاش و تمرین در طریق خودسازی
دلیل پیروزیشان شد و دلیل
ماندگاریشان . آنانی که پس از
نماز صبح مشارطه میکردند ، برای
نفس خود شرط میگذاشتند که امروز
نباید گناهی از من صادر شود . در طول
روز از خود مراقبه میکردند که مبادا
در گفتار ، رفتار و حتی نیتهای خود
از جاده بندگی خدا منحرف شوند و
شب هنگام مانند یک بازپرس موشکاف
نفس خود را محاسبه کرده اعمالشان
را از نظر میگذراندند . اگر کار خوب و
شایستهای انجام داده بودند ، شکر
پرودگار را به جا میآوردند و اگر خطا
و لغزشی از آنها سر زده بود ، به
سجده استغفار و توبه میافتادند
و نفس اماره خود را معاتبه و نکوهش
میکردند و در پایان برای آنکه سرکش
نشود و بار دیگر سمت گناه نرود
آن را مجازات و معاقبه میکردند .