شعر فاطمیه💔
حرفی نداشت چشم ترم جز رثای تو🥀
جاری ست بین هر غزلم رد پای تو
هر سال فاطمیه دلم شور میزند
در کوچههای غربت و اشک و عزای تو🖤
بانو کمی به حال حسین ات نظاره کن
حرفی بزن که دق نکند مجتبای تو🥀
حالا ببین که روضه گرفتند کودکان
در پشت درب خانه برای شفای تو🖤
برخیز و با نگاه ترت یا علی بگو🥀
جان می دهد به قلب شکسته، صدای تو🖤
دیدم تو را که آرزوی مرگ می کنی
بانو بس است! کُشته علی را دعای تو🥀
همناله با وصیت تو ضجّه میزنم
با روضه های بی کفن کربلای تو😭