.
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۸۶)
🌟 ادامه ی کتاب :
2⃣بخش دوم: محبت شهيد به
اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیهالسلام)
🖊 آقاي جواد هرمزی- همکار شهید
آبانماه سال ۱۳۹۶ بود. دانشجویان دانشگاه امام حسین(علیهالسلام) برای حضور در راهپیمایی اربعین حسینی آماده می شدند. یکی از دانشجویان عکس کوچک شهید عباس دانشگر را به تکتک دوستانش داد. بعضیها با سنجاق روی لباس و بعضی ها روي کوله پشتی خود نصب کردند. به سمت عراق حرکت کردیم.
در راه پيادهروي نجف تا کربلا، یکی از دانشجویان مریض شد. قرار شد دو نفر از بچهها دانشجوی مریض را به يك مرکز پزشکی ببرند و ما مسیر را ادامه بدهیم تا در یکی از موکب ها، آن ها به ما برسند. کوله¬پشتی شان را هم گرفتيم تا راحت باشند. بعد از دو سه ساعت به موکبی كه محل قرارمان بود رسیدیم. همانجا توقف کردیم تا آن سه نفر به ما برسند، بعد از مدتي به ما رسیدند. یکی از آنان گفت کوله¬پشتی که در آن پاسپورت و مدارک است، کجاست؟ متوجه شدیم در آن شلوغی یک کوله پشتی را جا گذاشتیم. یکی از دانشجویان برای آوردن کوله پشتی داوطلب شد و رفت. بعد از ساعاتی برگشت گفت کوله پشتی را پیدا نکردم. همه نگران شدیم. دوباره دو نفر را برای جستجوي کوله پشتی فرستادیم. بعد از ساعاتی برگشتند و خوشحال بودند و کوله را همراه خود آوردند. گفتيم کوله کجا بود. گفتند وقتی به آن موکب رسیدیم چند عرب زبان آنجا بودند. کوله پشتی های زیادی روی هم انباشته شده بود، ما خواستیم وارسی کنیم که آن ها گفتند اینها کوله های ماست. ما با زبان شکسته عربی به آنان فهماندیم که کوله ای گم کرده ایم، ولی آنان با تردید به ما نگاه می کردند. بعد از جابجا کردن کولهها، ناگاه عکس عباس را روی یکی از کولهها دیديم. همان عكسي که در دانشگاه روی كولهها نصب كرده بوديم. ما به عربی گفتیم: هذا ایرانی؛ منظورمان این بود که این کوله ماست. اول باور نکردند اما وقتی عکس شهید و نوشته فارسي زير عكس را دیدند، قبول کردند.
بعد از شنيدن این ماجرا با خودم گفتم دوستان در مسیر پیاده روی به نیابت از شهید چند قدمی برداشته اند، شهید هم به ما نظر لطف کرده است.