بسم الله الرحمن الرحیم فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ ۗ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ ۚ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوا ۖ وَّإِن تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ ۗ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ اگر با تو، به گفتگو و ستیز برخیزند، (با آن ها مجادله نکن. و) بگو: «من و پیروانم، با تمام وجود در برابر خداوند (و فرمان او)، تسلیم شده ایم.» و به آنها که اهل کتابند [=یهودونصارى ]و عوامان [=مشرکان ]بگو: «آیا شما هم تسلیم شده اید؟» اگر (در برابر فرمان و منطق حق،) تسلیم شوند، هدایت مى یابند. و اگر سرپیچى کنند، (نگران مباش. زیرا) وظیفه تو، تنها ابلاغ (رسالت) است. و خدا نسبت به (اعمال و عقاید) بندگان، بیناست. (آل عمران/20) مختصری از تفسیر آیه از جدال و ستیز بپرهیز در این آیه به دنبال بیان سرچشمه اختلافات دینى، به گوشه اى از این اختلاف که همان بحث و جدال یهود و نصارى با پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) بود، اشاره مى کند، مى فرماید:  اگر با تو به گفتگو و ستیز برخیزند (با آنها) مجادله نکن و بگو: من و پیروانم در برابر خداوند، تسلیم شده ایم   خداوند در این آیه به پیامبرش دستور مى دهد: از بحث و مجادله با آنها دورى کن و به جاى آن براى راهنمائى و قطع مخاصمه،  بگو: به آنها که اهل کتاب هستند (یهود و نصارى) و همچنین درس نخوانده ها (مشرکان) آیا شما هم (همچون من که تسلیم فرمان حقم) تسلیم شده اید.    اگر به راستى تسلیم شوند هدایت یافته اند،👌 و اگر روى گردان شوند و سرپیچى کنند وظیفه تو ابلاغ (رسالت) است و تو مسئول اعمال آنها نیستى.   کوتاه سخن این که: وظیفه تو ابلاغ رسالت است، آمیخته با دلیل و برهان، اگر روح حق جویى در آنها باشد پذیرا مى شوند، و اگر نشوند تو وظیفه خود را انجام داده اى. و در پایان آیه مى فرماید:  خداوند به اعمال و افکار بندگان خود بینا است  (وَ اللّهُ بَصیرٌ بِالْعِبادِ). او مدعیان دروغین تسلیم را از راستگویان مى شناسد و نیات محاجّه کنندگان را که براى چه هدفى بحث و گفتگو مى کنند مى داند، و اعمال همه را از نیک و بد مى بیند و به هر کس جزاى مناسب مى دهد.   از این آیه به خوبى روشن مى شود که روش پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز تحمیل فکر و عقیده نبوده است، بلکه کوشش و مجاهدت داشته که حقایق بر مردم روشن شود، 👌سپس آنان را به حال خود وامى گذاشته که خودشان تصمیم لازم را در پیروى از حق بگیرند تفسیر نمونه جلد دوم صفحه ۵۵۳