‌‌ ظهر در دانشگاه کلاسم تموم شد زنگ زدم به محمدرضا گفتم:بریم؟ اون هم میخواست با موتور بریم گلزار شهدا... بهش گفتم: با موتور تا بهشت زهرا (س) بخواهی بری خیلی سخته!ولی خب براش خیلی ارزش داشت☺️ تو راه که میرفتیم شروع میکرد خاطره گفتن از خودش، از آموزشگاه، از شهدای مدافع حرم... مثل همیشه اول رفتیم سر مزار آقا رسول! گفت: روضه بزار! گفتم: ندارم از گوشیم پاک شده! گفت: خدا خیرت بده سریع یه روضه حضرت زینب (س) دانلود کن گوش بدیم بریم! از این به بعدهمیشه به روضه حضرت زینب آماده داشتم! خیلی صفا داد یه روضه مختصر و مفید بعدش بهش گفتم: بشین ازت یه عکس شکل کار بگیرم..نشست عکس آقا رسول رو بغل کرد! گفتم: اینجوری که نه! زشته! وقتی شهید شی میگن شهید لوس بوده! گفت: اشکال نداره فرح بعد روضه است😄 از همون خنده های معروفش... #بیمار_خنده_های_توام #بیشتر_بخند نقل از دوست شهید 🍃💚| @shahid_dehghan