📚«
#مرتضى_و_مصطفى»
خاطرات خودگفته شهيد مرتضى عطايى (ابوعلى)🌷
«روز تاسوعا پيش عباسم»
گفت: «سيدابراهيم رو زدن. نگاه كن، اونجاست». نگاه كردم. سيد دراز به دراز خوابيده بود و چفيه هم روى سرش. واويلا! دنيا روى سرم خراب شد. بىاختيار دويدم طرفش. اولين كارى كه كردم، چفيه را از صورتش برداشتم. چهرهاش غرق خون بود. سيدم رفت؛
برادرم رفت؛
همه كسام رفت؛
ظهر تاسوعا بود ...🥀
⏰زمان: ٢٧:٥٩ دقيقه
🎬 كارى از: كانال «دم عشق، دمشق»
@shahiydarefkayedkhordeh