در عمق فتنه‌، چه "تقدیر غریبی" برایت رقم خورد. خدا تو را برای چنین صحنه‌ی تلخ و عرصه‌ی دردآوری انتخاب کرد. این تو بودی که می‌توانستی در چنین نقش دشواری، ظاهر بشوی و دشمن را سیه‌رو و ناکام بگذاری. مرحبا به مقاومتت.‌ تو مقاومت را در وجود خون‌آلود و مجروح خویش، متجلّی و عیان کردی. اینک باید تو را "اسطوره‌ی مقاومت" دانست. مقاومت باید در برابر بدن خون‌آلود و تن رنجورت، زانو بزند و شاعرِ عاجزِ انگشتر شکسته‌ات شود برادر جان! در دل شهر، داغ "تنهایی" و "مظلومیّت" را دیدی و طعم "زخم‌ها" و "ضربه‌ها"ی سهمگین را چشیدی. دست تقدیر، تو را از دوستانت جدا کرد و به دست گرگ‌های خبیث سپرد تا در تنهایی‌ات، "قساوت‌شان" را در پیکر خونین تو نمایان سازند. و تو نشان دادی که شیاطین خیابانی، چه بی‌اندازه درّنده‌اند. شرکت کننده چهل و دوم🌿🌹 خانم فرشته بساقی