بچه به دنیا میاد ۹ سال بچه رو پنهان نگه می دارن عموی این بچه نامش مُطلبِ برای تجارت می‌رفته مهمان همین خانه میشه تو مدینه... میبینه یه بچه توی این حیاط با بچه های دیگه کُشتی میگیره اونا رو میزنه، وقتی میزنه زمین میگه انا ابن هاشمی من بچه هاشمم... این براش سوال میشه!! میگه این بچه کیه؟! نمیگن... اصرار میکنه میگه بابا این چرا میگه هاشم؟!🤔 میگن این برادرزاده ی توئه!! برادر من یه بچه داره!! آره!! این ۹ سالشه؟!😳 بله قضیه رو میگن... میگه خب چرا به ما خبر ندادین؟! میگن وصیت خودشه این بچه رو هیشکی نمیدونه گفت: اگه یهودیا بفهمن میکشنش گفت: ما تو مکه میتونیم حفاظتش کنیم، ما اونجا قبیله داریم... بچه رو برداشت همراه خودش آورد مکه...