مؤسسه شهید عباس دانشگر
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_هفتادُیک ✈ پرواز کردیم. به سوی دمشق. درخت آرزوی
📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 یکی از نیروهای سپاه قدس، ما را نشاند و توصیه‌های حفاظتی را به ما گوشزد کرد. مقصد اول، ساختمان شیشه‌ای است. سوار یک ون می‌شویم و هفت‌هشت ده نفری با بچه‌های دانشگاه می‌رویم به ساختمان شیشه‌ای. فاصله این ساختمان با فرودگاه زیاد نیست. آن‌جا توی دو اتاق، مستقر می‌شویم. قرار است شب را در این ساختمان بمانیم. یکی از نیروهای سپاه قدس، تاکتیک‌های رزم را برایمان یادآوری می‌کند و شرایط منطقه را توضیح می‌دهد. نیروهای سوری که ما را می‌‌بینند، به من اشاره می‌کنند و می‌گویند مراقبش باشید! سرِ شوخی که باز شد، بچه‌ها می‌پرسیدند به کداممان می‌خورد که شهید شویم؟ اغلب انگشت اشاره‌شان به سمت من است. در فرودگاه ایران هم به شوخی به بچه‌ها گفته بودند که این جوان، نوربالا می‌زند. شب را در ساختمان شیشه‌ای می‌گذرانیم. فردا، روز ملاقات با عقیله بنی‌هاشم است. ... ۷۲ 📔 🌷─┅─🍃🌸🍃─┅─ 💠 @shahiddaneshgar