📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 صبح، با سطل‌های گِل به جان تویوتاهای سرخ‌مان می‌افتیم. علاوه بر نیروهای ایرانی، نیروهای نجباء که مدافعان حرمِ عراقی هستند هم در منطقه حضور دارند. با یک دست از عراق در برابر داعش دفاع می‌کنند و با دست دیگرشان، می‌کوشند تروریست‌ها را دورتر از خانه، متوقف کنند. نرم‌نرمک با هم آشنا می‌شویم. این اولین مواجهه من با نیروهایی است که ورای ملیت، وجه اشتراکمان ایستادگی در برابر ظلم است. در چشم‌های خیلی‌هایشان می‌شود بی‌باکی را تماشا کرد. می‌کوشم به آن‌ها نزدیک شوم. همین نیروهای نجباء هستند که محل شهادت حاج ابراهیم عشریه را از فاصله‌ای نشان‌مان می‌دهند. پیکر حاج ابراهیم، هنوز پیدا نشده است. نیروهای نجباء برایمان تعریف می‌کنند که او چگونه به شهادت رسید. گلوله‌ای مأمور شده بود که صورت حاج‌ابراهیم را به شدت مجروح کند و همین گلوله عامل وصال حاج‌ابراهیم شده بود. در دل آرزو کردم که پیکرش پیدا شود. سخت است برای خانواده‌ای که بدانند پاره‌ی جگرشان شهید شده، اما ندانند کدام خاک او را در آغوش گرفته است... ۸۲ 📔 🌷─┅─🍃🌸🍃─┅─ 💠 @shahiddaneshgar