📚بہ‌وقت‌ڪتاب: 🥀 ✍🏻نویسنده:سیدمهدۍشجاعے پاࢪت ۸۶ راستى رقیه به حسین چه گفت ، رقیه با حسین چه کرد که حسین به او پروانه رفتن داد؟ از همه سخت تر وداع بود. وداع با حسین . وداع با جهان ، وداع با جان ، وداع با هر چه که دوست داشتنى است . زینب ! زینب ! زینب ! تو را به خدا خودت را حفظ کن . کار تو هنوز به اتمام نرسیده است . تو تازه باید پیام کربالیى ات را از مدینه رسول اهلل به تمام عالم منتشر کنى . تو باید خون حسین را تا ابد تازه نگه دارى . و اصال مگر نه مرجعیت آشکار، پس از حسین با توست ؟ مگر نه سجاد باید باید در پرده اختفا بماند تا نسل امامت حفظ شود؟ پس تو از این پس ، پناه مردمى ، مرجع پرسشهاى مردمى ، حالل مشکالت مردمى و پرچم هدایت مردمى و شاخص میان حق و باطل مردمى . رداى امامت با دستهاى توست که از دوش حسین به قامت سجاد منتقل مى شود. پس گریه نکن زینت ! خودت را حفظ کن زینب ! اکنون آرام آرام به مدینه نزدیک مى شوى و رسالتى که در مدینه چشم انتظار توست ، از آنچه تاکنون بر دوش خود، حمل کرده اى ، کمتر نیست . پرده کجاوه را کنار مى زنى و از پشت پرده هاى اشک به راه ، نگاه مى کنى . چیزى تا مدینه نمانده است . سواد مدینه که از دور پیدا مى شود، فرمان مى دهى که همگان از مرکبها پیاده شوند: به احترام حرم رسول اهلل از محملها فرود بیایید! همه پیاده مى شوند. و امام فرمان مى دهد که همان جا خیمه را علم کنند. سپس بشیرین جذلم را صدا مى کند و به او مى گوید: ))بشیر! پدرت شاعر بود، خدا رحمتش کند. تو نیز شعر مى توانى سرود؟(( بشیر مى گوید: ))آرى یابن رسول اهلل .(( امام مى فرماید: پس ، پیش از ما به مدینه برو و شهادت اباعبداهلل را به اطالع مردم برسان . بشیر به تاخت خود را به مدینه مى رساند، مقابل مسجد پیامبر مى ایستد و این دو بیت را فریاد مى زند: یا اهل یثرب ال مقام لکم بها الجسم منه بکربالء مضرج قتل الحسین فادمعى مدرار و الراءس منه على القناة یدار اى اهل یثرب ! دیگر مدینه جاى ماندن نیست ، که حسین به شهادت رسیده است . پس همه چشمها باید هماره بر او بگریند که حسین در کربال به خون تپید و سرش بر نیزه ها چرخید. و اعالم مى کند که : ))اى اهل مدینه ! على ، فرزند حسین با عمه ها و خواهرانش به نزدیکى شهر رسیده اند. من جاى آنها را به شما نشان خواهم داد. خبر، به سرعت باد در همه کوچه پس کوچه ها و خانه هاى مدینه مى پیچید و شهر یکپارچه ، ضجه و ناله مى شود. زنان و دختران از خانه ها بیرون مى ریزند، روى مى خراشند، موى مى کنند، بر سر و صورت مى زنند، خاك بر سر مى ریزند و شیون و فریاد مى کنند. ادامه دارد... 🕯🍂' الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🖤🍃'