11.29M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
به یاد گذشته دوست داشتم الان همون روز بود ..‌. یکی از همون روزایی که از مدرسه خسته و گرسنه و یخ زده میومدیم خونه و همینجور که کیف و کتاب‌مونو پرت می‌کردیم یه ور تا سریع خودمونو به بخاری برسونیم و پاهای یخ زدمونو بچسبونیم‌ بهش ازمامان بپرسیم ناهار چی داریم مامان من خیلی گشنمه ... اونم با مهربونی بگه خسته نباشی عزیزم الان سفره رو می‌ندازم کتلت داریم و منم چون گشنم بود می‌رفتم کمکش تا زودتر سفره رو بندازیم و ناهار بخوریم ... 🆔👉🏻 @shahidehkolahchi