🔴 دلایل بی‌حاصلی سوال و از 🔹 عملکرد دولت بی‌دستاورد و خسارت‌بار در حوزه‌های مختلف داخلی و خارجی روشن است و از هر منظر کارشناسی به آن نگریسته شود، چیزی برای دفاع ندارد، تا آن‌جا که حتی منتقدترین افراد را عمدتاً رای دهندگان به او تشکیل می‌دهند. 🔹 در این میان، اما سوال اساسی این است که باید چنین دولتی را که عمر ۱۰ ماهه پایانی خود را طی می‌کند با سوال و استیضاح کنار زد؟ آثار سلبی و ایجابی آن برای کلیت نظام و مردم چیست؟ 🔹 به نظر می‌رسد سوال و استیضاح (که البته حق طبیعی مجلس و نمایندگان است) در این مدت باقی‌مانده، آورده خاصی برای نظام و مردم ندارد زیرا: 🔻۱.‌ بعد از بنی‌صدر، رویه و عرف حاکمیتی این بوده که با رئیس جمهور و (در مقاطعی نخست وزیر) برخورد حاد و حذفی صورت نگیرد. این رویه سبب پایداری نظام حکومتی و حفظ آرامش در کشور می‌شود. 🔻۲. استیضاح رئیس یک دولت که هفت سال بر سر کار بوده و وقت بسیاری را با کم‌کاری و مسیر اشتباه تلف کرده، در کمتر از یکسال به عمر آن دولت، هیچ نتیجه عملی در بر نخواهد داشت. به فرض محال با رای عدم صلاحیت، بجز رئیس جمهور سایر ارکان دولت تا چند ماه بر سر کار هستند و عملا تفاوتی نخواهد کرد. 🔻۳. سوال و استیضاح بزرگترین موقعیت برای سیاستمدار حرفه ای برای سوارشدن بر موج هیجان و احساسات، مظلوم نمایی، فرافکنی و استفاده از اشتباهات نمایندگان است. همانطور که حضور در مجلس نیز با چنین نتیجه ای همراه شد. 🔻۴. منطق بازار و معادلات روانی حاکم بر آن با منطق مورد نظر نمایندگان همخوان نیست. استیضاح و سوال در شرایط فعلی ایران از سوی بازار به معنی ناکامی کل حاکمیت در کنترل شرایط اقتصادی تلقی می‌شود و نه ناکارآیی یک دولت و یک جناح خاص. 🔻۵. بی ثباتی در نظام سیاسی و ناتمام ماندن دوره روحانی، سیگنال خوبی برای قدرت و نفوذ منطقه ای ایران نیست. ولو آنکه دغدغه محور مقاومت را چندان نداشته باشد اما ناتمام ماندن دولت وی به پرستیژ سیاسی ایران در منطقه ضربه می‌زند و از سوی ناظران منطقه‌ای به عنوان نشانه‌ای از تزلزل نظام ایران تعبیر می‌شود. 🔻۶. تقریبا می‌توان گفت امکان اصلاح مسیر دولت از وضعیت اشتباه فعلی به شکل مبنایی وجود ندارد و ظرفیت اصلاح و نقدپذیری در لایه یک دولت وجود ندارد. از سوی دیگر می‌تواند در جو آرام و کارشناسی در همین مدت باقی مانده از عمر دولت برخی تصمیمات مفید و موثر را به آن بقبولاند. به شرط آنکه با بخش منصف و دلسوز دولت رابطه برقرار کند و از چالش حاد با بالادستی‌ها اجتناب کند. 🔻۷. میان لایه‌های کنشگر افراطی فتنه و برخی مدیران دولت تدبیر، هم‌پوشانی و ارتباطاتی وجود دارد. حادسازی فضا علیه دولت سبب می‌شود رادیکال‌ها نظرات خود را به تصمیم گیران در دولت توجیه کنند و حوزه ذهنیت _عملکرد اشتراکی آن‌ها گسترده شود. در آن صورت با توجه به طراحی‌های بسیار جدی ، منافقین، سرویس‌های خارجی و نارضایتی مردم از وضعیت اقتصادی، بستر رقم خوردن یک فتنه چندوجهی فراهم شود. 🔻۸. نفس وجود مجلس فعلی با گرایش‌های انقلابی و کاملا متضاد با دولت، خود نوعی فشار بر دولت است و بازدارنده بسیاری از مسائل است. این فشار مثبت در صورتی که از حد خود فراتر رود به فشار منفی تبدیل می‌شود و اثرات مخربی در پی خواهد داشت. @shahidfaryadras