«حفاظت شخصیت که شغل نیست، معامله است؛ جان که سهل است، دنیا، آبرو، آرزو و حتی خانواده خود را فدا میکنی و در ازای آن گمنامی میخری!»؛
این وصف از شغل حفاظت را که کنار خاطرات دختران شهید سردار موسوی؛ سرتیم حفاظت رییس جمهور بگذاری، معنی معامله با خدا دستت میآید.
محافظ شخص دوم مملکت بود و سایه به سایه رییس جمهور! محافظها قهرمانان همیشه گمنامند و جان فدای نظام. قهرمانانی که نباید و نمیتوانند شناخته شوند، اما حالا آسمانی شدن سردار سید مهدی موسوی؛ مرد در سایه، سرتیم حفاظت رییس جمهور فرصتی است برای شنیدن از او و شناختنش. مردی که مثل شهید جمهور خستگی ناپذیر بود و دست آخر برات شهادتشان را هر دو در کنار هم گرفتند و اربا اربا شدند.
ما فقط میدانستیم که هر جا رییس جمهور است پدر ما هم هست. زندگی بابا وقف خدمت بود. همیشه میگفت نظام جمهوری اسلامی قدرت اسلام در جهان را به نمایش گذاشته و خدمت به این نظام، خدمت به امام زمان (عج) است. برای همین بود که همیشه بیش از توانش خدمت میکرد واز قضا محافظ مسئولی خستگی ناپذیر شده بود. از وقتی بابا محافظ آقای رییسی شد، خیلی کمتر ایشان را میدیدیم. بابا در طول شبانه روز ۳ ساعت بیشتر نمیخوابیدند. صبحها ساعت سه میرفتند سرکار و ۱۱ و ۱۲ شب برمی گشتند. اما همان موقع هم سرحال و بانشاط میآمد ما را دور خودش جمع میکرد.
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمعینَ"
🌹🌹السلام علیک یا اباعبدالله (ع)🌹🌹